-اسرار خانه را براي زنان فاميل وهمسايگان نقل نكند.
-بر اخلاق بد شوهرش صبر نمايد.
«پيامبر(ص) فرمود:
«هر زني كه براخلاق بد شوهرش صبر كند، خداوند ثوابحضرت آسيه را به او بدهد.»
زن صبور وشكور
«اصمعي وزير خليفه عباسي در بيابان به خيمهاي رسيد. زني جوانو صاحب جمال درخيمه بود. اصمعي از او آب طلبيد. زن گفت: شوهرمنيست و اجازه ندارم به شما آب بدهم. ولي اجازه شير اين بز بدستخودم است. زن از شير به اصمعي داد. در اين موقع سياهي از دورپيداشد. زن گفت: شوهرم است كه از صحرا برميگردد. وقتي شتر سواررسيد، زن باستقبال او رفت و بر او سلام كرد، پاهاي او را شست و...وليهر چه زن محبّت ميكرد، مرد كه قيافه زشتي داشت و يك پايش لنگبود، با بداخلاقي به او جواب ميداد. تا اينكه مرد وارد خيمه شد و نگاهغضبناكي به اصمعي نمود و به آخر خيمه رفت. اصمعي به زن گفت:حيف نيست شما با اين امتيازات، با همچو مردي زندگي ميكني؟ زنگفت: من از شما كه وزير خليفه هستي تعجب ميكنم كه ميخواهي بينمن و شوهرم جدائي بيافكني! اگر من با اين مرد زندگي ميكنم براي ايناست كه ميخواهم به روايت پيامبر(ص)عمل كرده باشم كهفرمود:ايمان دو نيمه است. نيمهاي شُكر و يك نيمهاش صبراست. من خدا را بر نعمتهايش شكر گفته و بر سختيهاي زندگي صبرمينمايم. و اميد به پاداشهاي آخرت دارم.»
-با اخلاق خوب با شوهرش روبرو شود.
«مردي خدمت پيامبر(ص) آمد و گفت: اي رسول خدا! همسريدارم كه چون به خانه ميروم به پيشبازم ميآيد و هنگام خارج شدن،بدرقهام ميكند. اگر مرا ناراحت ببيند ميگويد: ناراحت نباش! كه اگر غمروزي را ميخوري، خدا روزي رسان است. و اگر غم آخرت داري، خداغمهايت را زياد كند!
«پيامبر(ص) فرمود:«به او بشارت بهشت بده! و به او بگو كه تويكي از عاملان خدايي كه در هر روز، پاداش هفتاد شهيد برايتو خواهد بود.»
««حسين بن علاء ميگويد: درخدمت امام صادق(ع) بودم كه مردي آمدو از زنش شكايت كرد. امام فرمود: برو و زنت را بياور! آن مرد رفت و باهمسرش برگشت. امام به آن زن فرمود: شوهرت چه ميگويد؟ زن گفت:خدا چنين و چنانش بكند! امام فرمود: اگر بر اين حال بماني و اخلاقترا با شويت درست نكني، سه روز بيشتر زنده نماني! زن گفت:ميخواهم هرگز صورتش را نبينم! امام به آن مرد فرمود: دست زنت رابگير و برو كه بيشتر از سه روز زنده نميماند!
آن دو رفتند، بعد از سه روز آن زن از دنيا رفت»
امّ سلمه از پيامبر دربارة ثواب خدمتِ زن بهشوهرش پرسيد. حضرتفرمود:«وقتي زن درخانه كار ميكند و مثلاً وسيلهاي را از جاييبرميدارد و در جاي ديگر ميگذارد، در اين حال خداوند به اونظر ميكند. و هركه خدا به او نظر كند، او را عذاب نميكند.»
و فرمود:«در نزد خداوند، نشستن زن در كنار شوهرش، از اعتكاف درمسجد من بالاتر است.»و فرمود:«هر زني كه درخانة شوهر، طوري شوهرداري كند كه صلاحشوهرِ او باشد، خدا همة گناهان او را محو ميكند و حسناتشرا مضاعف مينمايد. و چون از شوهر حامله شود، آنقدربرايش ثواب بنويسند، و مانند كسي است در تمام عمرروزهدار و دائم الصلوة بوده باشد. و هر بار كه كودكش را شيرميدهد، مثل اين است كه بندهاي در راه خدا آزاد كرده، و چونكودك را از شير بگيرد، منادي از آسمان ندا كند: اي زن! تمامگناهان گذشتهات آمرزيده شد.»
-در زندگي اهل قناعت بوده وولخرجي واسراف ننمايد
همسر ومادر نمونه بايد قناعت داشته باشد وخرج اضافه بر درآمدشوهر نتراشد وبدنبال چشم وهم چشمي نباشد والاّ زندگي از مسيرسالم خود دور ميشود.
«علي(ع)فرمود:فاطمه(س) با اينكه محبوبترين افراد نزد پيغمبر بود،امّاآنقدر با مشك آب كشيد كه اثر مشك در بدنش پيدا شد وآنقدر خانه راجاروب كرد كه لباسهايش غبار آلود بود وآنقدر زير ديگ آتش افروختكه لباسهايش عوض شد(كهنه شد).»
«روزي پيغمبر(ص) پيش فاطمه(س) رفت وديد كه بچه را شير مي دهدوبا دستش آسياب را مي چرخاندولباس تن او از جل شتر است.پيغمبرفرمود:اي دختر گرامي!امروز تلخيهاي دنيا را براي شيرينيهاي آخرتبچش!فاطمة فرمود:من خدارا بخاطر نعمتهايش حمد مي كنموبركرامتهايش شكر مي گذارم.دراين موقع آية
«ولسوف يعطيك ربّك فترضي'»ضحي5
«بزودي خدا آنقدر بتو بدهد تا راضي شوي.»
نازل شد.»
-خود راستگو ومتواضع وسخاوتمند وعفيف وبا حجابوشوهردار وطالب علم وامانتدارواهل صله رحم و...باشدتافرزندانش نيز اين چنين باشند.
«وقتيدر قم، مادر سه شهيد در تشييع فرزند سومش حاضر شدهبود،درميان بانوان ودرمقابل جنازة فرزند شهيدش،ايستاد وسخنرانيكرد.نخست خطاب به جنازه،اين بيت را خواند:
بشكست اگر دل من بفداي چشم مستتسرِ خُم ميْ سلامت،شكند اگر سبويييعني: امام به سلامت باشند،دل شكستهام به فداي چشمهاي تو.
بعد چنين گفت:
پسرم!نورديدهام...سومين پسرم بودي كه تورا نثار راه قرآننمودم.امروز،نخستين روز بهار به ديدار گل ارغواني وپرپرم آمدهام،پيكردوبرادر شهيدت را سال قبل ديدم،براي ديدار پيكر تو،نخست اجازهنميدادند،ولي وقتي ديدند،صبر واستقامت من خوب است،اجازهدادند،من وقتي پيكر تو را ديدم،از ته دل خشنود شدم كه (به دلخواه منشهيد شدي)زيرا دلم ميخواست تو در راه خدا قطعه قطعه شويوچنين شد.
سپس اين بانوي شجاع دستهايش را بطرف آسمان بلند كرد وچنينگفت:خدايا!تورا شكر وسپاس ميگويم كه فرزندم در اين آزمايشالهي،اين گونه،سرافراز وپيروز و روسفيد،بيرون آمد...»